-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت عیش و نوش و طربم، جمله به یکبار برفت
2 بنوشتم چو ز بی مهریت ای مه، شرحی آتش افتاد به لوح و، قلم از کار برفت
3 خواست نرگس که به چشم تو کند همچشمی نتوانست، سر افکنده و بیمار برفت
4 مگر از روی تو، بلبل سخنی گفت به گل که بزد چاک گریبان و، ز گلزار برفت؟
5 چهره زرد من، از هجر رخت گلگون شد بس که خون دلم از دیده به رخسار برفت