- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا از ما بگو آن بیوفا را شکیبا تا بکی گشتی تو ما را
2 چو ما را در حریمت بار نبود مده باری ره اغیار دغا را
3 نیائی چون برم از ناز باری غباری کن ز ره همره صبا را
4 تو در پیمان شکستن ختمی و نسخ نمودی از جهان کیش وفا را
5 ز بس خون ریزد او ترسم که گویند خدا ناکرده نشناسد خدا را
6 چو هر چیزی نخست اندازه ای یافت چرا اندازه ای نبود جفا را
7 به بند از شکوه لب اسرار چون نیست بکیش عشق ره چون و چرا را