- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا در نافه میغلتد ز گرد راه پابوسش حیا در پرده پنهان میشود از شرم ناموسش
2 ز یاد چشم ترسایی به دل تبخالهای دارم که جوشد شور محشر از لب خاموش ناقوسش
3 نمیداند زبان روشنایی شعله رازم چراغ خلوت من تیرهبختی گشته فانوسش
4 سر کویی به غارت داد یاد کفر و ایمانم که دل را در سجود آرد خیال آستانبوسش
5 دل نومید را دیدم به کام خویشتن روزی که دیدم چون اسیر از دیگران یکباره مأیوسش