از جان بدود دل غم خالت برون از فضولی بغدادی غزل 83

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

از جان بدود دل غم خالت برون نرفت

1 از جان بدود دل غم خالت برون نرفت وز دیده این سواد بسیلاب خون نرفت

2 از چاک سینه ام بدرون سر نهاد اشک وز سینه ام حرارت سوز درون نرفت

3 از حسن الفتیست که گر رفت کوهکن هرگز خیال او ز دل بیستون نرفت

4 آورد تاب جسم نزارم بآه دل در حیرتم ز خاک که بر باد چون نرفت

5 ساقی مرا علاج دگر کن که گرد درد ز آیینه دلم بمی لاله گون نرفت

6 صد دور کرد چرخ ولیکن بهیچ دور تاب بلا ز رشته بخت زبون نرفت

7 در راه عشق کرد فضولی وداع دل عاقل کسیست کز پی اهل جنون نرفت

عکس نوشته
کامنت
comment