بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

بی‌ادب بنیاد هستی عافیت از بیدل دهلوی غزل 750

غزل 750 ام از 2828 غزلیات

بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست

1 بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست غیرضبط خود شکست موج را معمارنیست

2 هرکس‌اینجاسودخوددر چشم‌پوشی‌دیده است خودفروشان‌، عبرتی‌، آیینه در بازار نیست

3 حرص‌خلقی رادرین‌محفل به‌مخموری‌گداخت غیر چشم سیر، جام هیچکس سرشار نیست

4 حسن و عشق آیینهٔ شهرت‌گرفت از اتفاق تا نباشد از دو سر محکم صدا در تار نیست

5 سختی دل ناله را سنگ ره آزادگی‌ست رشته تا صاحب‌گره باشد رهش هموار نیست

6 تا فنا ما را همین تار نفس بایدگسیخت شمع یک دم فارغ از واکردن زنار نیست

7 غفلت عالم فزود از سرگذشت رفتگان هرکجا افسانه باشد هیچ‌کس بیدار نیست

8 تا توان از صورت انجام خود واقف شدن باوجود نقش پا آیینه‌ای درکار نیست

9 مفت چشم ماست سیراین چمن اما چه سود اینقدر رنگی‌که می‌بالدکم از دیوار نیست

10 اشک ما را پاس ناموس ضعیفی داغ‌کرد ورنه مژگان تا به جیب و داهن ال مقدار نیست

11 چون نفس یکسر وطن آوارهٔ نومیدیم گرهمه دل جای ما باشدکه ما را بار نیست

12 کی توان بیدل حریف چاک رسوایی شدن چون سحر پیراهن ما یک‌گریبان‌وار نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست

شاعر شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست بیدل دهلوی می باشد.

شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست چیست ؟

قالب شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست غزل است

مضمون اصلی شعر بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر