رویی، چگونه رویی؟ از کمال‌الدین اسماعیل غزل 140

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب

1 رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی

2 هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی

3 گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی

4 آب حیات کبود؟ خلد برین چه باشد بر روی تو نگاهی ، بر یاد تو شرابی

5 در دور چشم مستت، هست از شراب فتنه افتاده همچو نرگس ، هر گوشه یی خرابی

6 آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی

7 بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید گه گاه چشم بد را، بر میفکن نقابی

8 در خشک سال هجران، هو دولت رخ تست گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی

9 هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر