رورو که دل از مهر تو بد عهد از سنایی غزنوی غزل 278

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم

1 رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم وز دام هوای تو بجستیم و برستیم

2 چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم

3 از تف دل و آتش عشقت برهیدیم در سایهٔ دیوار صبوری بنشستیم

4 ور زان که تو دل بردی ما نیز ببردیم ور زان که تو نگشادی ما نیز ببستیم

5 از عشوهٔ عشق تو بجستیم یکی دم وز خار خمار تو همه ساله چو مستیم

6 شبهای فراق تو ندیدیم نهایت از روز وصال تو مگر باد به دستیم

7 گر هیچ ظفر یابیم ای مایهٔ شادی در خواب خیال تو به جز آن نپرستیم

8 چونان که تو ببریدی ما نیز بریدیم چونان که تو بشکستی ما نیز شکستیم

9 زین بیش نخواهم که کنی یاد سنایی با مات چکارست چنانیم که هستیم

عکس نوشته
کامنت
comment