- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط شد شاهد جمال ترا پرده دار خط
2 بنشست گرد رشک بر آیینه ماه را تا ماه من نمود بگرد عذار خط
3 روزم بسان شمع سیه شد ز دود آه تا سر زد از خواشی رخسار یار خط
4 خطی نیافتیم بمضمون خط یار خواندیم از صحیفه دوران هزار خط
5 از دل که سوخت اشک نشان ماند بر رخم چون مرده که ماند ازو یادگار خط
6 مرده دلیم چون نخراشیم سینه را رسم مقررست بلوح مزار خط
7 بی خط او چه سود فضولی ز زندگی درکش بحرف هستی خود زینهار خط