-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روم به حجره خیاط عاشقان فردا من درازقبا با هزار گز سودا
2 ببردت ز یزید و بدوزدت بر زید بدین یکی کندت جفت و زان دگر عذرا
3 بدان یکیت بدوزد که دل نهی همه عمر زهی بریشم و بخیه زهی ید بیضا
4 چو دل تمام نهادی ز هجر بشکافد به زخم نادره مقراض اهبطوا منها
5 ز جمع کردن و تفریق او شدم حیران به ثبت و محو چو تلوین خاطر شیدا
6 دلست تخته پرخاک او مهندس دل زهی رسوم و رقوم و حقایق و اسما
7 تو را چو در دگری ضرب کرد همچو عدد ز ضرب خود چه نتیجه همیکند پیدا
8 چو ضرب دیدی اکنون بیا و قسمت بین که قطرهای را چون بخش کرد در دریا
9 به جبر جمله اضداد را مقابله کرد خمش که فکر دراشکست زین عجایبها