عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

سالک سرکش سر از عطار نیشابوری الهی نامه 3222

الهی نامه 3222 ام از 5015 بخش چهارم

سالک سرکش سر گردن کشان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31

1 سالک سرکش سر گردن کشان پیش عزرائیل آمد جان فشان

2 گفت ای جان تشنهٔ دیدار تو نفس گو سر میزن اندر کار تو

3 طاقت هجران نداری اینت خوش جان بجانان میسپاری اینت خوش

4 فالق الاصباح فی الاشباح تو باسط الید قابض الارواح تو

5 اول نام تو از نام عزیز یافته عزت چه خواهد بود نیز

6 چون جمالت ذرهٔدید آفتاب گشت سرگردان نمیآورد تاب

7 خلق عالم چون ببینند آن جمال جان برافشانند جمله کرده حال

8 هرکه رویت دید جان افشاند و رفت دامن از هر دو جهان افتشاند و رفت

9 خلق گوید مرد زو گم شد نشان زنده است او بر تو کرده جان فشان

10 میسزد گر جان بر افشانیش تو تا بجانان زنده گردانیش تو

11 زندگی کردن بجان زیبنده نیست جز بجانان زنده بودن زنده نیست

12 چون بدست تست جان را زندگی ماندهام دل مرده در افکندگی

13 جان بگیر و زنده دل گردان مرا زانکه بی جانان نباید جان مرا

14 تا که عزرائیل این پاسخ شنید راست گفتی روی عزرائیل دید

15 گفت اگر از درد من آگاهئی این چنین چیزی ز من کی خواهئی

16 صد هزاران قرن شد تا روز و شب جان یک یک میستانم در تعب

17 من بهر جانی که بستانم ز تن می بریزم خون جان خویشتن

18 دم بدم از بسکه جان برداشتم دل بکلی از جهان برداشتم

19 با که کردند آنچه با من کردهاند صد جهان خونم بگردن کردهاند

20 گر بگویم خوف خود از صد یکی ذره ذره گردی اینجا بیشکی

21 چون نمیآیم ز خوف خود بسر کی توان کردن طلب چیزی دگر

22 تو برو کز خوف کار آگه نهٔ در عزا بنشین که مرد ره نهٔ

23 سالک آمد پیش پیر کاردان داد شرح حال با بسیار دان

24 پیر گفتش هست عزرائیل پاک راه قهر و معدن مرگ و هلاک

25 مرگ نه احمق نه بخرد را گذاشت نه یکی نیک و یکی بد را گذاشت

26 گر تو زین قومی و گر زان دیگری همچو ایشان بگذری تا بنگری

27 هرکه مرد و گشت زیر خاک پست هر کسش گوید بیاسود و برست

28 مرگ را زرین نهنبن مینهند مردنت آسایش تن مینهند

29 الحقت دنیا چه پر برگ اوفتاد کاولین آسایشش مرگ اوفتاد

30 چون ترازرین نهنبن هست مرگ دیگ را سر برگرفتن نیست برگ

31 خیز تا گامی بگردون بر نهیم پس سر این دیگ پرخون برنهیم

شعر قالب : الهی نامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سالک سرکش سر گردن کشان

شاعر شعر سالک سرکش سر گردن کشان چه کسی است ؟

شاعر شعر سالک سرکش سر گردن کشان عطار نیشابوری می باشد.

شعر سالک سرکش سر گردن کشان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر سالک سرکش سر گردن کشان چیست ؟

قالب شعر سالک سرکش سر گردن کشان الهی نامه است

سبک شعر سالک سرکش سر گردن کشان چیست ؟

سبک شعر سالک سرکش سر گردن کشان سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر سالک سرکش سر گردن کشان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

سالک سرکش سر از عطار نیشابوری الهی نامه 3222

الهی نامه 3222 ام از 5015 بخش چهارم
بنر