-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیز، که در میرسد موکب سلطان گل چارهٔ بزمی بساز، تا بنهی خوان گل
2 گل دو سه روزی مقام بیش نگیرد به باغ این دو سه روزی که هست جان تو و جان گل
3 طفل ریاحین مکید شیر ز پستان ابر بلبل شوریده دل شد به شبستان گل
4 زود ببینی چو من فاخته را در چمن ساخته آوازها بر لب خندان گل
5 در بن بیدار فگند مسند جمشید می بر سر باد آورند تخت سلیمان گل
6 ساغر و پیمانهای چند پر از می بیار زود، که ما دادهایم دست به پیمان گل
7 خار چمن را بگو: کز سر شاخ درخت تیغ میفگن، که شد قلعه به فرمان گل
8 غنچه گریبان خود تا بن دندان درید نالهٔ بلبل مگر نیست به دندان گل؟
9 دست صبا غنچه را بار دهد بر شجر تا بنماید به خلق قصهٔ پنهان گل
10 از سخن اوحدی پرورقی زن، که آن هر ورقی آیتیست آمده در شان گل