خیز که شب رفت و صبح کرد تجلّی از جلال عضد غزل 270

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

خیز که شب رفت و صبح کرد تجلّی

1 خیز که شب رفت و صبح کرد تجلّی بزم برآرای همچو جنّت اعلی

2 روضه مینو ست یا مدینه شیراز نکهت خلد است یا هوای مصلّی

3 باغ سبق برده از حظیره فردوس سرو خرامان شکست رونق طوبی

4 از خم کاکل فروغ طلعت ساقی چون شب دیجور عکس نور تجلّی

5 ساعد و لعلش به قتل عاشق و احباب هم ید بیضا نموده هم دم عیسی

6 قبله ما نیست جز درت که نباشد قبله مجنون جز آستانه لیلی

7 کعبه رندان بود حریم خرابات توبه مستان بود ز توبه و تقوی

8 خدمت دردی کشان بی دل و دین کن تا بدهندت مراد دنیی و عقبی

9 زهره مجلس به بارگاه شهنشاه نغمه شعر جلال برده به شعری

10 مالک دین و جمال م لّت ابواسحق آنکه به فرمان اوست عرصه دنیی

11 خسرو اعظم خدایگان سلاطین جان جهان پادشاه صورت و معنی

عکس نوشته
کامنت
comment