- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برخیز که ساقی اندرآمد وان جان هزار دلبر آمد
2 آمد می ناب وز پی نقل بادام و نبات و شکر آمد
3 آن جان و جهان رسید و از وی صد جان جهان مصور آمد
4 مشک آمد پیش طره او کان طره ز حسن بر سر آمد
5 زد حلقه مشک فام و میگفت بگشای که بنده عنبر آمد
6 از تابش لعل او چه گویم کز لعل و عقیق برتر آمد
7 زان سنبل ابروش حیاتم با برگ و لطیف و اخضر آمد
8 درده می خام و بین که ما را در مجلس خام دیگر آمد
9 آن رایت سرخ کز نهیبش اسپاه فرج مظفر آمد
10 هر کار که بسته گشت و مشکل آن کار بدو میسر آمد
11 می ده که سر سخن ندارم زیرا که سخن چو لنگر آمد