- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش وین گفت مرا خوار مدار ای پسر خوش
2 باده خور و مستی کن و دلداری و عشرت و اندوه جهان باد شمار ای پسر خوش
3 رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جان و آن چت بنخارد بمخار ای پسر خوش
4 خواهی که بود خاک درت افسر عشاق در باده فزون کن تو خمار ای پسر خوش
5 ناموس خرد بشکن و سالوس طریقت وز هر دو برآور تو دمار ای پسر خوش
6 زهد و گنه و کفر و هدی را همه در هم در باز به یک داو قمار ای پسر خوش
7 تا زنده شود مجلس ما از رخ و زلفت در مجلس ما مشک و گل آر ای پسر خوش
8 از جان و جوانی نبود شاد سنایی تا دل نکند بر تو نثار ای پسر خوش
9 صد سجدهٔ شکر از دل و از جان به تو آرد او را ز چه داری تو فگار ای پسر خوش