- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز گردید ای رسولان خجل زر شما را دل به من آرید دل
2 این زر من بر سر آن زر نهید کوری تن فرج استر را دهید
3 فرج استر لایق حلقهٔ زرست زر عاشق روی زرد اصفرست
4 که نظرگاه خداوندست آن کز نظرانداز خورشیدست کان
5 کو نظرگاه شعاع آفتاب کو نظرگاه خداوند لباب
6 از گرفت من ز جان اسپر کنید گرچه اکنون هم گرفتار منید
7 مرغ فتنه دانه بر بامست او پر گشاده بستهٔ دامست او
8 چون به دانه داد او دل را به جان ناگرفته مر ورا بگرفته دان
9 آن نظرها که به دانه میکند آن گره دان کو به پا برمیزند
10 دانه گوید گر تو میدزدی نظر من همی دزدم ز تو صبر و مقر
11 چون کشیدت آن نظر اندر پیم پس بدانی کز تو من غافل نیم