-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بیقرار و دولت دیدار مشکلست گر خود عنایتی نکنی کار مشکلست
2 میخانه یی برون ندهد این شراب تلخ کمتر که شرح مسئله بسیار مشکلست
3 هر دم بدل هزار سنان می رسد ز دوست با آنکه درد خوردن یک خار مشکلست
4 تا نیست جذبه یی نتوان کرد جان نثار رفتن بپای خود بسر دار مشکلست
5 پیش دهان تنگ تو بستم لب از سؤال آری درین معامله گفتار مشکلست
6 از قرص آفتاب عجب نیست کسب نور کاری چنین ز ذره ی دیوار مشکلست
7 دل را بیازمای فغانی و عشق ورز رفتن درین محیط بیکبار مشکلست