-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برداشتن دل ز جهان کرد گرانی کز پیریام آخر به خم افتاد جوانی
2 مهمیز رمی نیست چوتکلیف تعلق نامت نجهد تا به نگینش ننشانی
3 ای بیخبر از ننگ سبکروحی عنقا تا نام تو خفت کش یادیست گرانی
4 سر پنجهٔ تسخیر جهانت به چه ارزد دست تو همان ست کشه دامن نفشانی
5 بر هرکه مدد کردهای از عالم ایثار نامش به زبان گر ببری بازستانی
6 سطر نفس و قید تٲمل چه خیال است هر چند بمیری که تواش سکته نخوانی
7 هر جات بپرسند ز تمثال حقیقت باید نسب حرف به آیینه رسانی
8 آب است تغافل به دم تیغ غرورش یاربکه ز خونم نکند قطع روانی
9 تحقیق تو خورشید و جهان جمله دلایل پیداست چه مقدار عیانی که نهانی
10 هرکس به حیال دگر از وصل تو شادست هنگامهٔ کنج دهن و موی میانی
11 کیفیت آن دست نگارین اگر این است طاووس کند گل مگسی را که برانی
12 ای موج گهر آب شو از ننگ فسردن رفتند رفیقان و تو در ضبط عنانی
13 بیدل اثر نشئهٔ نظم تو بلندست امید که خود را به دماغی برسانی