1 یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم

2 دیده دریا کنم از خون جگر در شوقش راز سربسته خود را به خدا وافکنم‏

3 مایه خوش‏دلی آنجاست که دلداری هست می‏کنم سعی که خود را مگر آنجا فکنم

4 فلک از تیر غمت بر جگرم زد من هم عقده در بند کمر ترکش جوزا فکنم‏

5 شور و غوغا و فغان در ملکوت اندازم غلغل ولوله در گنبد مینا فکنم‏

6 از دل تنگ گنه‏کار برآرم آهی کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم

7 به دعا دست برآورده ز آه سحری بهر تأثیر دعا تیر به هر جا فکنم

8 گفتگو را بهل ای فیض بیا تا خود را بهر تفتیش درین عرصه غبرا فکنم

9 چون توان برد به سر در طلب وصل تو عمر من چرا عشرت امروز به فردا فکنم