یاد تو ما را چو در خیال از اوحدی مراغه‌ای غزل 174

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

یاد تو ما را چو در خیال بگردد

1 یاد تو ما را چو در خیال بگردد عقل پریشان شود، ز حال بگردد

2 چون تو پسر مادر سپهر نزاید گرد جهان گر هزار سال بگردد

3 ماه نبیند ستاره‌ای چو جبینت گر چه بسی بر سپهر زال بگردد

4 خط سیه می‌دمد ز رویت و زنهار! تا نگذاری که: گرد خال بگردد

5 عقل ندارد، که ترک روی تو گوید چشم نباشد، کزان جمال بگردد

6 در هوس بوسهٔ توایم ولی نیست زهره که کس گرد این سؤال بگردد

7 تن بزن، ای اوحدی، سخن چه فروشی؟ خوی بد نیکوان به مال بگردد

عکس نوشته
کامنت
comment