- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ» یاد کن آن روز که کوهها را در رفتن آریم، «وَ تَرَی الْأَرْضَ بارِزَةً» و اندرون زمین بینی بر روی زمین آمده، «وَ حَشَرْناهُمْ» و فراهم آریم ایشان را، «فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (۴۷)» و پس نگذاریم که از ایشان در زیر زمین کس ماند. ,
«عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ» و عرض کنند ایشان را بر خداوند تو، «ًّا» صفها بر کشیده، «َدْ جِئْتُمُونا» و گویند ایشان را آمدید بما، «ا خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» چنان که شما را آفریدیم روز پیشین، «ْ زَعَمْتُمْ» بلکه چنین میگفتید بپنداشت، «َّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (۴۸)» که ما شما را روز وعده ننهادهایم. ,
«وَ وُضِعَ الْکِتابُ» و نامه در دست خواننده نهند، «فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ» کافران را بینی ترسان و لرزان، «مِمَّا فِیهِ» از آنچ در آن روز است و از آنچ در آن نامه است، «وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا» و گویند ای وای بر ما، نفرینا بر ما، «ما لِهذَا الْکِتابِ» چیست این نامه را، چه حالست این نامه؟ «لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً» فرو نمیگذارد این نامه از کرد ما نه خرد و نه بزرگ، «إِلَّا أَحْصاها» مگر که همه را در شمار آورده، «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» و هر چه کردند همه در پیش خود یابند، «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً (۴۹)» و ستم نکند خداوند تو بر کس. ,
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» فریشتگان را گفتیم سجود کنید آدم را، «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» سجود کردند مگر ابلیس، «کانَ مِنَ الْجِنِّ» وی از جن بود در خلقت، «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» از فرمان برداری خداوند خویش بیرون شد، «أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی» او را و نژاد او را بخدایان و یاران میگیرید فرود از من؟ «وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ» و ایشان شما را دشمنانند، «بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (۵۰)» بد بدلی است ستمکاران را ابلیس از خداوند ایشان. ,
«ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حاضر نکردم من ایشان را که آسمان را میآفریدم و نه آن گه که زمین میآفریدم، «وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ» و نه آن گه که ایشان را میآفریدم، «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً (۵۱)» و هرگز بیراه کنندگان را یار گیرنده نبودم. ,
«وَ یَوْمَ یَقُولُ نادُوا» و آن روز که گوید آواز دهید و خوانید «شُرَکائِیَ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ» این انبازان من که میگفتید بدروغ، «فَدَعَوْهُمْ» خوانند آن انبازان را، «فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ» و ایشان را پاسخ نکنند و بکار نیایند، «وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ مَوْبِقاً (۵۲)» و میان ایشان کاری پدید آید که در سر آن شوند. ,
«وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ» و کافران آتش بینند، «فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها» و بدانند که در افتادند در آن و شدنیاند بآن، «وَ لَمْ یَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (۵۳)» و از آن باز گردانیدن روی را جای نیابند. ,
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» از روی بر وی گردانیدیم درین قرآن مردمان را از هر گونهای، «وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا (۵۴)» و آدمی پیچنده تر همه چیزست و ستیهنده تر. ,
«وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا» باز نداشت مردمان را که بگرویدندی، «إِذْ جاءَهُمُ الْهُدی» آن گه که بایشان آمد پیغام و رساننده، «وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ» و از کفر توبه کردندی، «إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ» مگر تا بایشان آید هم چنان راست که بکافران پیشینیان آمد از مثلات و عبر، «أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا (۵۵)» یا عذاب بایشان آید برابر و رویاروی آشکارا. ,
«وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ» و نفرستیم ما فرستادگان، «إِلَّا مُبَشِّرِینَ» مگر بشارت دهان، «وَ مُنْذِرِینَ» و بیم نماینده و ترساننده، «وَ یُجادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْباطِلِ» و پیکار میجویند و میپیچند کافران بکژ و دروغ، «لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ» تا بیوکنند و باطل کنند بپیکار خویش حق را، «وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (۵۶)» و سخنان من و وعید من بافسوس گرفتند. ,
«وَ مَنْ أَظْلَمُ» و کیست ستمکارتر، «مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ» از آن کس که پند دهند او را بسخنان خداوند او، «فَأَعْرَضَ عَنْها» و روی گرداند از آن، «وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ» و فراموش کرد کردههای خویش، «إِنَّا جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ» ما بر دلهای ایشان غلافها و پردهها او کندیم تا این پیغام و این سخن در نیابند، «وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً» و در گوشهای ایشان بار و کری افکندیم، «وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدی» و اگر ایشان را با راست راهی خوانی، «فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً (۵۷)» راه نیابند ایشان هرگز. ,
«وَ رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ» و خداوند تو است آن آمرزگار عیب پوش با مهربانی، «لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا» اگر ایشان را درین جهان فرا گیرد بآنچه کردند، «لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ» ایشان را هم در دنیا بدوزخ شتاباند، «بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ» نه که ایشان را هنگامی است و روزی، «لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلًا (۵۸)» چون عذاب بایشان رسد از پیش آن رستنگاهی نیابند. ,
«وَ تِلْکَ الْقُری» آنک آن شهرها، «أَهْلَکْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» هلاک کردیم ایشان را آن گه که ستم کردند بر خود، «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً (۵۹)» و هلاک کردن ایشان را هنگامها نهادیم. ,