- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد آن روزی که یاری چون تو در برداشتم در نظر خورشید و در کف مشک و عنبر داشتم
2 ساغر می داشتی در کف به جای تیغ کین من لب خندان به جای دیده ی ترداشتم
3 ای که می سوزی دلم دانم که سوزد دامنت زآن که نگرفتم به دستی کان زدل برداشتم
4 ناصحا تا چند گویی صبر کن دور از رخش از برای کی نگه می داشتم گر داشتم
5 دیدم اندر خواب دامانش بدست خویشتن از شعف بیدار گشتم دست بر سرداشتم