1 بیاد عشق ما میسوز و میساز بدرد بیوفا میسوز و میساز
2 سفر دیگر مکن زینجا بجائی در اقلیم بلا میسوز و میساز
3 چو پروانه بدل نوریت گرهست بگرد شمع ما میسوز و می ساز
4 چو بلبل گر هوای باغ داری درین گل زار ما میسوز و می ساز
5 دلت از جور ما گر تیره گردد به امید صفا میسوز و می ساز
6 بحلوای وصالت گر امید است درین دیک جفا میسوز و می ساز
7 گهی در آتش ما شعله میزن بخوی تند ما میسوز و می ساز
8 گهی در فرقت ما صبر میکن به امید لقا میسوز و می ساز
9 که از وصل خودش ما کام میجوی درین نور و ضیا میسوز و می ساز
10 سر زلفم اگر در شستت آید در آن دام بلا میسوز و می ساز
11 وفا از ما مجو ما را وفا نیست درین جور و جفا میسوز و می ساز
12 کسان عشق بتان ورزندای فیض تو در عشق خدا میسوز و میساز