- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق دیندار باید تا که درد دین کشد سرمهٔ تسلیم را در چشم روشن بین کشد
2 با قناعت صلح جوید محرم حرمت شود برگ بیبرگی به فرق زهره و پروین کشد
3 دیدهٔ یعقوب را دیدار یوسف توتیاست سینهٔ فرهاد باید تا غم شیرین کشد
4 جعفر طیار باید تا به علیین پرد حیدر کرار باید تا ز دشمن کین کشد
5 هر خسی از رنگ و گفتاری بدین ره کی رسد مرد چون صدیق باید تا سم تنین کشد
6 نور بو یوسف نداری کی رسی در چاه علم بایزید فقر باید فاقهٔ ماتین کشد
7 از سعادتها سنایی در سرخس افگند رخت شکر این از شور بختی محنت غزنین کشد
8 برگ بیبرگی نداری گرد آن درگه مگرد چشم هر نامحرمی کی بار نقش چین کشد
9 چند ازین دعوی بیمعنی بیبرهان تو مدعی فردا به محشر رخت زی سجین کشد