- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار افسوس از فاطمه که دست اجل گل وجودش بر دوحه ی حیات نهشت
2 هزار حیف از آن تازه گل که مانندش گلی به باغ جهان باغبان صنع نکشت
3 گسست رشته ی عمرش ز هم فغان از چرخ که دور چرخ چنین رشته ی حیات نرشت
4 حریر در خور بالین و بسترش نه ولی سپهر بستر او خاک کرد و بالین خشت
5 به خوب زشت جهان دل نبست و رفت آری قرین به فطرت خوب و بری ز خصلت زشت
6 به حوریان جنان میل الفتش آن بود که بود حوروش و حور چهر و حور سرشت
7 غرض به کودکی از دار غم فزای جهان مقام او چو به صحن بهشت گشت، نوشت
8 (سحاب) از پی تاریخ رحلت او: (مقام فاطمه جاوید باد صحن بهشت)