سرخ آنکس که رخ از باده گلگون نکند از عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

سرخ آنکس که رخ از باده گلگون نکند

1 سرخ آنکس که رخ از باده گلگون نکند فصل گل روی همان به که بهامون نکند

2 پای در دره کیخسرو و دارا ننهد سیر این منظره با خاطر محزون نکند

3 همه از دامن الوند پر از دامن گل نیست کس راز خود این دامنه مجنون نکند

4 دست نقاش طبیعت پی رنگ آمیزی بیکی چشم زدن کیست که مفتون نکند

5 تا که شد ریخته خون آن همه از دختر رز لاله در طرف چمن ترک شبیخون نکند

6 کار یک گلبن نو خواسته صد سرو کهن با برازندگی قامت موزون نکند

7 باز عمامه بسر بسته برون شد خشخاش پس دگر بهر چه خون این همه افیون نکند

8 شیخ شد سرزده در میکده و پیر مغان وای این ننگ گر از میکده بیرون نکند

9 نعره بلبل از اینروست که دیگر قدرت خار در مجلس گل پشت تریبون نکند

10 که حقوق خود و بدبختی ما را زین بیش مجلس این مرتبه مستدعیم افزون نکند

11 کار مشروطه در ایران چه بدینسان گردید کس چسان شکوه ز بد کردی گردون نکند

12 گشت آزادی سیراب ز خون باید لیک این تمنا کسی از ملت بی خون نکند

13 عارف از دیدن الوند و دماند چرا یاد از سطوت سیروس و فریدون نکند

عکس نوشته