یار بی‌پروا و ما را آرزوی از قدسی مشهدی غزل 433

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی

1 یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی کار خواهد بود با یاری چنین، مشکل بسی

2 جان من! دلسوزی پروانه طرز دیگرست گرچه باشد شمع را جوینده در محفل بسی

3 کوته اندیشیم ما و کعبه مقصود دور سوده شد پای امید و راه تا منزل بسی

4 گریه دیر آمد به یادم، اشک ازان شد بی‌اثر کی دهد حاصل، چو ماند تخم زیر گل بسی

5 هرگز از راه حرمجویان کسی خاری نچید راه طی کردم به مژگان از پی محمل بسی

6 باده غم گرچه با ما کرد تلخیها به بزم وقت ساقی خوش، کزو دیدیم روی دل بسی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر