جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

خامشی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3161

غزل 3161 ام از 6329 غزلیات

خامشی ناطقی مگر جانی

1 خامشی ناطقی مگر جانی می‌زنی نعره‌های پنهانی

2 تو چو باغی و صورتت برگی باغ چه صد هزار چندانی

3 بی تو باغ حیات زندانیست هست مردن خلاص زندانی

4 چون تو بحری و صورتت ابرست فیض دل قطره‌های مرجانی

5 ای یکی گو شده یکی گویان پیش حکمت که شاه چوگانی

6 تا یکی گو نشد اگر چه زرست گر چه نیکوست نیست میدانی

7 پهلوی اعتراض را بتراش گر تو چون گوی چست و گردانی

8 پهلوی اعتراض در ابلیس گشت مردود رد ربانی

9 پس به خراط خویش را بسپار تا یکی گو شوی اگر آنی

10 مانعست اعتراض ابلیسی از یکی گویی و یکی دانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خامشی ناطقی مگر جانی

شاعر شعر خامشی ناطقی مگر جانی چه کسی است ؟

شاعر شعر خامشی ناطقی مگر جانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر خامشی ناطقی مگر جانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر خامشی ناطقی مگر جانی چیست ؟

قالب شعر خامشی ناطقی مگر جانی غزل است

مضمون اصلی شعر خامشی ناطقی مگر جانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر