- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برد گل رشک از روی محمد (صلعم) خویش خون گشته از روی محمد
2 سپر شد پیش پیکان غم آنکو نظر دارد بر ابروی محمد
3 دهد شیرافکنان را خواب خرگوش شکوه چشم آهوی محمد
4 ز فردوس برین جا دور دارد اسیر آن دو جادوی محمد
5 نگردد بلبل اندر صحن گلشن ز باد ار بشنود بوی محمد
6 غنی از سبحه و زنار شد دل مرا بس خال و گیسوی محمد
7 نهاده در قدم سروسهی سر ز شرم سرو دلجوی محمد
8 نهندت حجر خالد گر ستانی دو عالم را به یک موی محمد