گریبان رشک گلشن می توان از اسیر شهرستانی غزل 532

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گریبان رشک گلشن می توان کرد

1 گریبان رشک گلشن می توان کرد گل چاکی به دامن می توان کرد

2 بنازم انتقام سینه صافی چها با جان دشمن می توان کرد

3 چمن پیرا ندانم جلوه کیست گل ناچیده خرمن می توان کرد

4 به کشتی رام یک دل می توان بود تماشای رمیدن می توان کرد

5 گداز حیرتم کامل عیار است مرا در ساغر من می توان کرد؟

6 غبارم کرد اسیر آن گردش چشم طواف مشهد من می توان کرد

عکس نوشته
کامنت
comment