1 رندانه بیا جام می صاف بنوش ور درد بود نوش کن از غیر بپوش
2 می نوش تو چندان که شوی مست و خراب در کوی مغانت بکشند دوش به دوش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در شهادت شاهدی از غیب بی عیب آمده این چنین شادی خوش بی عیب از غیب آمده
2 در گلستان غنچهٔ گل در هوای روی او پیرهن بدریده و بی دامن و جَیب آمده
1 از تتق کبریا صورت لطف خدا بسته نقابی ز نور روی نموده به ما
2 دُرهٔ بیضا بود صورت روحانیش شاه معانی جهان هر دو جهانش گدا
1 عمر بی عشق می گذاری هیچ حاصل از عمر خود چه داری هیچ
2 ماسِوی الله طلب کنی شب و روز به عدم می روی چه آری هیچ
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **