خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

رخش حسن ای جان شگرفی از خاقانی شروانی غزل 279

غزل 279 ام از 1365 غزلیات

رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن

1 رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن گوی کن سرها و گوها را به چوگان درفکن

2 عشق را گه تاج ساز و بر سر عشاق نه زلف را گه طوق کن در حلق مردان درفکن

3 عالمی از عشقت ای بت سنگ بر سر می‌زنند زینهار ای سیم‌گون گوی گریبان درفکن

4 نیکوان خلد بالای سرت نظاره‌اند یک نظر بنمای و آشوبی در ایشان درفکن

5 تن که باشد تا به خون او کنی آلوده تیغ زور با عقل آزمای و پنجه با جان درفکن

6 کفر و ایمان را بهم صلح است خیز از زلف و رخ فتنه‌ای ساز و میان کفر وایمان درفکن

7 آخر ای خورشید خوبان مر تو را رخصت که داد کز خراسان اندرآ، شوری به شروان درفکن

8 شاید ار سرنامهٔ وصل تو نام دیگر است مردمی کن نام خاقانی به پایان درفکن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن

شاعر شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن چه کسی است ؟

شاعر شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن خاقانی شروانی می باشد.

شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن چیست ؟

قالب شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن غزل است

مضمون اصلی شعر رخش حسن ای جان شگرفی را به میدان درفکن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی