زود شود باز بستهٔ تو از اوحدی مراغه‌ای غزل 680

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

زود شود باز بستهٔ تو

1 زود شود باز بستهٔ تو عاشق از دام جستهٔ تو

2 رونق گل می‌برد همیشه عارض چون لاله دستهٔ تو

3 آن شکرینی، که وقت بوسه قند بریزد ز پستهٔ تو

4 رحم، که بر هم شکست ما را طرهٔ در هم شکستهٔ تو

5 وقت نیامد که باز بندی؟ رشتهٔ عهد گسستهٔ تو

6 عید من آن دم بود که بینم ماه جمال خجستهٔ تو

7 تن به سرشک چو سیم شویم زان تن چون سیم شستهٔ تو

8 اوحدی، اینجا چه گرد خیرد؟ زین دل در خون نشستهٔ تو

9 طاقت تیر غمش نیاورد سینهٔ مجروح خستهٔ تو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر