- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرستم ز جام جرعه چه خیزد سرقرابه شکستم
2 گهی شکایت مستی و گاه طعنه ی توبه نرسته ام ز زبانها بهر طریق که هستم
3 بمجلسی که رسیدم سپند بودم و آتش کدام روز ببزمی برای عیش نشستم
4 هزار خار کشیدم ز دیده بر سر کویش که هیچ کس ز ترحم گلی نداد به دستم
5 نه در طریقه ی مستی و آفتاب پرستی به هیچ مرتبه پیدا نشد ستاره پرستم
6 هزار جام جم اینجا بجرعه ییست فغانی چنانکه بود ادا کردم این ترانه، نه مستم