1 ملک و ملکوت با هم آمیخته اند نقد جبروت بر سرش ریخته اند
2 کردند طلسمی به جمال و به کمال آنگه به در گنج خود آویخته اند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بندهٔ ساقی ما شو تا شوی سلطان ما جان فدا کن تا شوی جانان ما ای جان ما
2 چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا تا ببینی بر سریر ملک دل سلطان ما
1 این حضور عاشقان است الصلا صحبت صاحبدلان است الصلا
2 یار با ما در سماع معنوی است گر نظر داری عیان است الصلا
1 در آمد ساقی و آورد جام می برای ما منور کرد نور او سرای که سرای ما
2 همه می های میخانه به ما انعام فرمودند کرم بنگر که الطافش چه ها کرده به جای ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به