قوله از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 7

رشیدالدین میبدی

آثار رشیدالدین میبدی

رشیدالدین میبدی

قوله تعالی: وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ تو پیش از این هیچ نامه‌ای نخواندی وَ لا تَخُطُّهُ...

قوله تعالی: وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ تو پیش از این هیچ نامه‌ای نخواندی وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ و بدست خویش هرگز ننوشتی إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ (۴۸) اگر چنان بودی که تو نویسنده بودی آن گه در گمان افتادندی کژراهان و کژروان. ,

بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ بل که این نامه سخنانی است روشن پیدا بی‌گمان، فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ در دلهای ایشان که ایشان را دانش داده‌اند، وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ (۴۹) و باز نه نشیند از پذیرفتن سخنان ما مگر ستمکاران. ,

وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ گفتند چرا برو از خداوند او نشانهایی فرو نیاید قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ گوی نشانها بنزدیک اللَّه است، وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ (۵۰) و من رساننده بیم نمایم آشکارا. ,

أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ بسنده نیست ایشان را، أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ که ما فرو فرستادیم بر تو این نامه، یُتْلی‌ عَلَیْهِمْ تا میخوانند بر ایشان، إِنَّ فِی ذلِکَ لَرَحْمَةً درین نامه براستی که بخشایشی است وَ ذِکْری‌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۵۱) و یادگاری گرویدگان را. ,

قُلْ کَفی‌ بِاللَّهِ بگو اللَّه بسنده است، بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ شَهِیداً میان من و میان شما گواه راست، یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ میداند او که در آسمان و زمین، وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْباطِلِ این مشرکان‌اند که بگرویدند بچیز ناچیز، وَ کَفَرُوا بِاللَّهِ و بخدای کافر شدند أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۵۲) ایشان آنند که زیان‌کاران‌اند. ,

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ می‌شتابانند ترا بعذاب آوردن، وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی و اگر نه هنگامی نام زد کرده‌اید لَجاءَهُمُ الْعَذابُ عذاب آمدی بایشان، وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً و حقا که آخر بایشان آید ناگاه، وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ (۵۳) و ایشان نمیدانند. ,

یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ می‌شتابانند ترا بعذاب آوردن وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ (۵۴) و دوزخ بکافران فرو گیرد گرد ایشان. ,

یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ آن روز که در آید عذاب بر ایشان، مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ و فرو گیرد ایشان را از زبر ایشان و از زیر پایهای ایشان، وَ یَقُولُ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۵۵) و گویند چشید آنچه میکردید. ,

یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا ای رهیگان من که گرویدگانید، إِنَّ أَرْضِی واسِعَةٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ‌ (۵۶) زمین من فراخ است مرا پرستید. ,

کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ هر تنی چشنده مرگ است، ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ (۵۷) آن گه با ما خواهند آورد شما را همگان. ,

وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ و ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند، لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ براستی که ایشان را جایگاه و درنک گاه سازیم از بهشت، غُرَفاً تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ غرفه‌های زیر درختان آن جویها روان، خالِدِینَ فِیها و ایشان جاویدان در آن، نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ (۵۸) نیک مزدی کارگران را. ,

الَّذِینَ صَبَرُوا آن کارگران که شکیبایی می‌کنند، وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (۵۹) و بر خداوند خود توکل میکنند و کار باو می‌سپارند. ,

وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا ای بسا جانورا که روزی خود برنمیدارد اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ اللَّه روزی دهد ایشان را و شما را، وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۶۰) و اوست آن شنوای دانا. ,

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ و اگر پرسی مشرکان را، مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ که که آفرید آسمانها و زمینها را وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و که نرم کرد آفتاب و ماه را، لَیَقُولُنَّ اللَّهُ همه گویند که اللَّه فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ (۶۱) پس ایشان را از راه راست چون می‌برگردانند. ,

اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ اللَّه می‌گستراند فراخ روزی او را که خواهد از بندگان خویش وَ یَقْدِرُ لَهُ و تنگ میدارد بر ایشان او را که خواهد إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۶۲) اللَّه به همه چیز دانا است. ,

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ و اگر پرسی از ایشان، مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً کیست که فرو فرستاد از آسمان آبی، فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها تا زنده کرد بآن زمین را پس مرگ آن، لَیَقُولُنَّ اللَّهُ براستی که گویند که اللَّه، قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ گوی ستایش بسزا اللَّه را بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ (۶۳) بلکه بیشتر ایشان درنمی‌یابند. ,

وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا نیست زندگانی این جهانی، إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ مگر ناکاری و بازی، وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ و سرای پسین آن جهانی براستی که آن پاینده است و با زندگانی، لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۶۴) اگر ایشان دانندی ایشان را به بودید. ,

فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ چون در کشتی نشینند، دَعَوُا اللَّهَ هم اللَّه را خوانند، مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ خواندنی از دل براستی و کسی دیگر را نخوانند فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ چون ایشان را رهانید با خشک و دشت، إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ (۴۷) ایشان با اللَّه انباز خواندن درگیرند. ,

لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ تا کفر فزایند بآنچه ایشان را دادیم وَ لِیَتَمَتَّعُوا و تا روزگاری گذارند درین جهان فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۶۶) آری آگاه شوند. ,

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً نمی‌بینند که ایشان را شهری را دادیم با آزرم بی‌بیم وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ و مردمان میربایند گرد بر گرد ایشان أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ بنار است و ناچیز می‌گروند؟ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ (۶۷) و بنعمت خدای کافر می‌شوند؟ ,

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً آن کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدای انباز سازد بدروغ؟، أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ یا دروغ‌زن گیرد چیزی راست که آمد باو، أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ (۶۸) در دوزخ جایگاهی بسنده نیست کافران را؟ ,

وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا و ایشان که میکوشند از بهر ما لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا براستی که ایشان را راه نمائیم راههای خویش وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ (۶۹) و براستی که اللَّه با نیکوکاران است. ,

عکس نوشته
کامنت
comment