بیچاره کسی از جلال الدین محمد مولوی غزل 696

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بیچاره کسی که زر ندارد

1 بیچاره کسی که زر ندارد وز معدن زر خبر ندارد

2 بیچاره دلی که ماند بی‌تو طوطیست ولی شکر ندارد

3 دارد هنر و هزار دولت افسوس که آن دگر ندارد

4 می‌گوید دست جام بخشش ما بدهیمش اگر ندارد

5 بر وی ریزییم آب حیوان گر آب بر آن جگر ندارد

6 بی برگان را دهیم برگی زان برگ که شاخ تر ندارد

7 آن‌ها که ز ما خبر ندارند گویند دعا اثر ندارد

8 نزدیک آمد که دیده بخشیم آن را که به ما نظر ندارد

9 خاموش که مشکلات جان را جز دست خدای برندارد

عکس نوشته
کامنت
comment