کبوتری، سحر اندر هوای از پروین اعتصامی قطعه‌ 76

پروین اعتصامی

آثار پروین اعتصامی

پروین اعتصامی

کبوتری، سحر اندر هوای پروازی

1 کبوتری، سحر اندر هوای پروازی ببام لانه بیاراست پر، ولی نپرید

2 رسید بر پرش از دور، ناوکی جانسوز مبرهن است کازان طعنه بر دلش چه رسید

3 شکسته شد پر و بالی، نزار گشت تنی گسست رشتهٔ امیدی و رگی بدرید

4 گذشت بر در آن لانه، شامگه زاغی طبیب گشت، چه رنجوری کبوتر دید

5 برفت خار و خس آورد و سایبانی ساخت برای راحت بیمار خویش، بس کوشید

6 هزار گونه ستم دید، تا بروزن و بام ز برگهای درختان سبز پرده کشید

7 ز جویبار، بمنقار خویش آب ربود بباغ، کرد ره و میوه‌ای ز شاخه چید

8 گهی پدر شد و گه مادر و گهی دربان طعام داد و نوازش نمود و ناله شنید

9 ببرد آنهمه بار جفا که تا روزی ز درد و خستگی و رنج، دردمند رهید

10 بزاغ گفت: چه نسبت سپید را بسیاه ترا بیاری بیگانگان، چه کس طلبید

11 بگفت: نیت ما اتفاق و یکرنگی است تفاوتی نکند خدمت سیاه و سفید

12 ترا چو من، بدل خرد، مهر و پیوندیست مرا بسان تو، در تن رگ و پی است و ورید

13 صفای صحبت و آئین یکدلی باید چه بیم، گر که قدیم است عهد، یا که جدید

14 ز نزد سوختگان، بی‌خبر نباید رفت زمان کار نباید به کنج خانه خزید

15 غرض، گشودن قفل سعادتست بجهد چه فرق، گر زر سرخ و گر آهن است کلید

عکس نوشته
کامنت
comment