-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل بایستی که جان افشاندمی دامن از اهل جهان افشاندمی
2 گر مرا یک اهل ماندی بر زمین آستین بر آسمان افشاندمی
3 شاهدان را گر وفائی دیدمی زر و سر در پایشان افشاندمی
4 گر وفا از رخ برافکندی نقاب بس نثارا کان زمان افشاندمی
5 گر مرا دشمن ز من دادی خلاص بر سر دشمن روان افشاندمی
6 بر سرم شمشیر اگر خون گریدی در سرشک خنده جان افشاندمی
7 گر مقام نیست هستان دانمی هستی خود در میان افشاندمی
8 جرعهٔ جان از زکات هر صبوح بر سر سبوح خوان افشاندمی
9 لعل تاج خسروان بربودمی بر سفال خمستان افشاندمی
10 دل ندارم ورنه بر صید آمدی هر خدنگی کز کمان افشاندمی
11 گرنه خاقانی مرا بند آمدی دست بر خاقان و خان افشاندمی