- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر غالیه بر سرو کرد (؟) و برون رفت بد
2 کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر
3 باز گردید و بیامد به من اندر نگرید گفت فرمان خداوند مرا چیست دگر
4 بروم یا نروم عید کنم یا نکنم کیش بر بندم یا باز کنم پیش کمر
5 گفتم ای ماه دل افروز کمر نیز مبند که کمر بستن تو کرد مرا خسته جگر
6 چه کمر بندی کز جای کمر نیست نشان چه سخن گویی کز جای سخن نیست اثر