خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

فراقت ز خون‌ریز من در از خاقانی شروانی غزل 136

غزل 136 ام از 1365 غزلیات

فراقت ز خون‌ریز من در نماند

1 فراقت ز خون‌ریز من در نماند سر کویت از لاف زن در نماند

2 من ار باشم ار نه سگ آستانت ز هندوی گژمژ سخن درنماند

3 تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت ز رندان لشکر شکن درنماند

4 در آویزش زلفت آویخت جانم که صید از نگون‌سر شدن درنماند

5 دل از هشت باغ رخت درنیاید هم از چار دیوار تن درنماند

6 رخت را به پیوند چشمم چه حاجت که شمع بهشت از لگن درنماند

7 ز خون چو من خاکیی دست درکش که هجران خود از کار من درنماند

8 چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش چو من مرغی از بابزندر نماند

9 غم دل مخور کو غم تو ندارد دل از روزی خویشتن درنماند

10 به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن که ایام ازین انجمن درنماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند

شاعر شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند چه کسی است ؟

شاعر شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند خاقانی شروانی می باشد.

شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند چیست ؟

قالب شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند غزل است

مضمون اصلی شعر فراقت ز خون‌ریز من در نماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی