1 پار ارچه نمیکرد چو کفرم تمکین امسال عزیز کرد ما را چون دین
2 در پرورش عاشقی ای قبلهٔ چین هم قهر چنان باید و هم لطف چنین
1 انعمالله صباح ای پسرا وقت صبح آمده راح ای پسرا
2 با می و ماه و خرابات بهار خام خامست صلاح ای پسرا
1 این رنگ نگر که زلفش آمیخت وین فتنه نگر که چشمش انگیخت
2 وین عشوهنگر که چشم او داد دل برد و به جانم اندر آمیخت
1 دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت بامدادان پگه دست منست و دامنت
2 چند ازین شوخی قرارم ده زمانی بر زمین نه همین آب و زمین بخشید باید با منت