قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی
قدسی مشهدی

بی‌درد خسته‌ای که به درمان از قدسی مشهدی غزل 54

غزل 54 ام از 1219 غزلیات

بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا

1 بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا شوریده آن سری که به سامان شد آشنا

2 از فیض شانه یافت دل از زلف هرچه بافت شد مفت خوشه‌چین چو به دهقان شد آشنا

3 چون بلبل از مطالعه صفحه رخت چشمم همین به خط گلستان شد آشنا

4 آگه ز شوق گریه بی‌اختیار نیست هرکس چو غنچه با لب خندان شد آشنا

5 بی‌رحمی سرشک من افکندش از نظر هر پاره دلم که به مژگان شد آشنا

6 بنیاد عشق و حسن ز یک آب و یک گل است بنگر چگونه مصر به کنعان شد آشنا

7 جانم چو شمع بر سر مژگان کند سماع تا دیده‌ام به جلوه خوبان شد آشنا

8 دیگر چو شانه هیچ نشد جمع در کفم تا پنجه‌ام به زلف پریشان شد آشنا

9 در دیده‌ام ز گریه نگیرد دمی قرار چندان که طفل اشک به دامان شد آشنا

10 مهرم چو صبح بر همه‌کس آشکار شد روزی که دست من به گریبان شد آشنا

11 آمد غمش ز هر طرف ای عیش همتی بیگانه گو برو که فراوان شد آشنا

12 باشد ز باد شرطه خطر در محیط عشق امن است کشتی‌ای که به طوفان شد آشنا

13 عمری شدم به ناله هم‌آواز عندلیب تا نغمه‌ام به گوش گلستان شد آشنا

14 دردی که آن دوا نپذیرفت راحت است دردی بلا بود که به درمان شد آشنا

15 دیدم ز دوستان ستمی کز قیاس آن بیگانه کف به کف زد و حیران شد آشنا

16 قدسی به خاک پای تو مالید چشم تر لب‌تشنه‌ای به چشمه حیوان شد آشنا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا

شاعر شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا چه کسی است ؟

شاعر شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا قدسی مشهدی می باشد.

شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا چیست ؟

قالب شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا غزل است

مضمون اصلی شعر بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر