خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

دردی است درد عشق که درمان از خاقانی شروانی غزل 53

غزل 53 ام از 1365 غزلیات

دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست

1 دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست از جان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست

2 شب نیست تا ز جنبش زنجیر مهر او حلقهٔ دلم به حلقهٔ زلفش اسیر نیست

3 گفتا به روزگار بیابی وصال ما منت پذیرم ارچه مرا دل‌پذیر نیست

4 دل بر امید وعدهٔ او چون توان نهاد چون عمر پایدار و فلک دستگیر نیست

5 بار عتاب او نتوانم کشید از آنک دل را سزای هودج او بارگیر نیست

6 بی‌کار ماند شست غم او که بر دلم از بس که زخم هست دگر جای تیر نیست

7 خود پرده‌ام دراندم و خود گویدم که هان خاقانیا خموش که جای نفیر نیست

8 اندر جهان چنان که جهان است در جهان او را به هر صف که بجوئی نظیر نیست

9 او را نظیر هست به خوبی در این جهان خاقان اکبر است که او را نظیر نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست

شاعر شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست خاقانی شروانی می باشد.

شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست چیست ؟

قالب شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست غزل است

مضمون اصلی شعر دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر