-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوای درد ما را یار داند بلی احوال دل دلدار داند
2 ز چشمش پرس احوال دل آری غم بیمار را بیمار داند
3 و گر از چشم او خواهی ز دل پرس که حال مست را هشیار داند
4 دوای درد عاشق درد باشد که مرد عشق درمان عار داند
5 طبیب عاشقان هم عشق باشد که رنج خستگان غمخوار داند
6 نوای راز ما بلبل شناسد که حال زار را هم زار داند
7 نه هر دل عشق را در خورد باشد نه هر کس شیوهٔ این کار داند
8 ز خود بگذشتهٔ چون فیض باید که جز جانبازی اینجا عار داند