-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صدف دیده شد از اشک روان دریایی به هوای گهر لعل روان بخشایی
2 جوی خون گر رود از دیده، به دامان شاید که به رفت از نظر سرو سهی بالایی
3 غم عشق تو خریدیم، به نقد دل جان کس نکرده است ازین خوبترک سودایی
4 غرقه ی بحر غم عشق نترسد زبلا نوح را نیست زطوفان بلا پروایی
5 طی وادی خطرناک پرآشوب طلب نتوان بی مدد راهبر بینایی
6 دوش در میکده در عالم مستی می گفت با دل از کف شده ی خویش بت ترسایی
7 می توان یافتن از حالت امروزی شیخ کین سیه دل نبود معتقد فردایی
8 ملک العرش گواه است که بعد از احمد جز علی نیست مرا راهبر و مولایی
9 تا قوی دل به تولّای علی گشته «محیط» نیست از دشمنی نه فلکش پروایی