بر سر کوی تو عمری شد که ما از قدسی مشهدی غزل 370

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده‌ایم

1 بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده‌ایم دست و پا گم کرده و در دست و پا افتاده‌ایم

2 ذوق صحبت را غنیمت دان، وگرنه چون مژه تا گشایی دیده را، از هم جدا افتاده‌ایم

3 سوی مشتاقان نمی‌آرد نسیم پیرهن چند روزی شد که از چشم صبا افتاده‌ایم

4 بس که غم خوردیم، در عالم غم دیگر نماند گوییا برقیم و در دشت گیا افتاده‌ایم

5 شیوه بیگانگی را هم نمی‌داند که چیست عمرها دنبال آن ناآشنا افتاده‌ایم

6

عکس نوشته
کامنت
comment