1 برون ز گوشه بهشت برین سقر باشد فزون ز توشه شکر معده بار خر باشد
2 هر آنکه توشهٔ روزی و گوشهای دارد به راستی ملک ملک بحر و بر باشد
3 زیادت از سرت ار یک کله بدست آری به خاکپای قناعت که درد سر باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر سبحهٔ صد دانه شماری خوبست ور جام می از کف نگذاری خوبست
2 گفتی چه کنم چه تحفه آرم بر دوست بیدرد میا هر آنچه آری خوبست
1 یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
2 الحمد که چون تو رهنمایی داریم کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
1 ای شیر سرافراز زبردست خدا ای تیر شهاب ثاقب شست خدا
2 آزادم کن ز دست این بیدستان دست من و دامن تو ای دست خدا
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به