- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خشم و کین نگاه تو کارم بجان رسد گرنه تلافیی زنگاه نهان رسد
2 کم کن جفا که پیش تو حرف شکایتم ترسم که رفته رفته زدل بر زبان رسد
3 در قتل ما که حسریتان شهادتیم تأخیری می کنید مبادا امان رسد
4 کامی ندیده ایم از آن کو، روامباد با دامن تهی کسی از گلستان رسد
5 لطفی، که هیچ کم ز تو ای چشمه حیات ناید ز قطره ای که بلب تشنگان رسد
6 منشین زره طبیب که باید بکوی عشق ما را سر نیاز بر آن آستان رسد