1 آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی عشق را باشد نصیب از آشنا بیگانگی
2 کی شود روشن بجز از خاک کویت دیدهام؟ چشم عاشق را بود با توتیا بیگانگی
3 خفتگان خاک را دیگر که جان آرد به تن؟ گر کند در حشر، زلفت با صبا بیگانگی
4 ما ازان عشق آشنایانیم کاندر کیش ما از دو عالم، جز غمت، باشد روا بیگانگی