- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 موج ما را شرم دریای کرم تا قیامت برنمیآرد ز نم
2 درکنار فطرت ما داد عشق لوح محفوظ نفهمیدن رقم
3 سطری از خط جین ما نگاشت سرنگونی بر نیامد از قلم
4 آسمانها سر به جیب فکر ماست تاکجا بار امانت برد خم
5 بی وجود آثار امکان باطل است پرتو خورشید میجوشد بهم
6 نیست موج و آب جز ساز محیط بر حدوث اینجا نمیچربد قدم
7 هم کنار گوهر آسودهست موج در بر آرام خوابیده است رم
8 جهاا و آگاهی ز هم ممتاز نیست پن سر افزود آنچه زان سرگشتکم
9 گردباد آسا درین صحرای وهم میدود سر بر هوا سعی قدم
10 امتحان گر سنگ و گل بر هم زند فرق معدوم است در دیر و حرم
11 ذره تا خورشید معدوم است و بس میخورد عرفان به نادانی قسم
12 بعد معنی کسب مایی و تویی است قرب تحقیق اینکه میگویی منم
13 شخص حیرت مانع تمثال نیست میکند آیینه داریها ستم
14 عالمی را از عدم دور افکند این من و مای به هستی متهم
15 بیدل از تبدیل حرف دال و نون شد صمد بیگانهٔ لفظ صنم